سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قرآن را به پارسی (فارسی) بخوانیم و از خداوند بخواهیم.
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  بنده خداوند[3]
 

وبلاگی درباره دیدگاههای من درباره خداوند و قرآن و جهان و زندگی است. از زمانی که قرآن را به فارسی میخوانم کمی فهمیده ام خداوند چه می گوید.

  لوگوی دوستان
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 52832
کل یادداشتها ها : 12

نوشته شده در تاریخ 91/6/24 ساعت 11:8 ع توسط بنده خداوند


پناه می برم به خدا از شیطان رانده شده

میخواهم کمی درباره رابطه اسلام و برهان سخن بگویم. البته از نظر قرآن و صد البته از دیدگاه خودم و بررسی که صورت داده ام.

یک از مواردی که خداوند از «برهان» سخن می آورد در سوره قصص آیه 32 است آنجاییکه خطاب به موسی می فرماید که:


032. دست‏خود را به گریبانت ببر تا سپید بى‏گزند بیرون بیاید؛
      و [براى رهایى ] از این هراس، بازویت را به خویشتن بچسبان.
      این دو [نشانه] دو برهان از جانب پروردگار تو است،
      [که باید] به سوى فرعون و سران [کشور] او [ببرى]، زیرا آنان همواره قومى نافرمانند.
      اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاء مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ الرَّهْبِ

      فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّکَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ 

در اینجا خدا به موسی می فرماید که این دو دلیل و برهانی هستند که تو از جانب خداوندگاری

طبیعی است که انسان یک موجود باخرد است خردی که او را از دیگر آفریده ها متمایز می سازد. هر چند که شیوه بهره برداری از این خرد و میزان استفاده از آن در میان افراد متفاوت می باشد. ولی در بسیاری از آیات قرآن به اندیشیدن فرمان داده شده است (که در این باره به لطف خدا در آینده سخن خواهم گفت). خردورزان و اندیشوران نیز در قرآن ستایش شده اند (درباره خردورزی و جایگاه خردمندان و اندیشوران در قرآن به خواست خدا در آینده خواهم نوشت). این خردورزی و این عقل از آغاز آفرینش انسان در نهاد وی گذارده شده و همراه همیشگی وی خواهد بود. برای همین هم هست که خداوند می فرماید که برای فرعون و دار و دسته اش برهان ببر و این برهانها را ببر تا با معیار و سنجه هایی که دارند بسنجند و پی ببرند که این موارد (معجزه ها) از توان آدمی خارج است و توانایی که نمایش می دهی از سوی خداست که فرادست همه آفریده هایش است.

این رویه همیشه ادامه داشته است. در زمان پیامبر (ص) هم بوده است. چرا که در جاهای گوناگونی در قرآن به برهان اشاره شده است. به چهار مورد در این قسمت (در این یادداشت به دو مورد نخست) می پردازم:

سوره بقره آیه 111

سوره انبیا آیه 24

سوره نمل آیه 64

قصص آیه 75

 

آیه نخست درباره برهان: آیه 111سوره بقره

در آیه 111 سوره بقره از بنا به تفسیر نمونه انحصار طلبان بهشت یا کسانی که بهشت را از خود می دانند سخن آورده شده و برای ادعایشان برهان خواسته شده:

 111. و گفتند: هرگز کسى به بهشت درنیاید، مگر آنکه یهودى یا ترسا (عیسوی) باشد.

      این آرزوهاى [واهى] ایشان است. 
      بگو: اگر راست مى‏گویید دلیل خود را بیاورید.  
      وَقَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ  
   

در دنباله آن خداوند خود پاسخ داده که آنها برهانی ندارند و هر کسی هم که چنین ادعایی کند نادرست است (به همین مضمون) یعنی انحصار طلبی برای بهشت برهان می خواهد و هر چند که بنا به آیه بالا انحصار سازی بهشت بی معنی و نادانی است. چرا که خود خداوند در آیه بعدی توضیح می دهد و طبق گفته تفسیر نمونه قانون کلی و اساسی ورود به بهشت را چنین بر می شمرد:

112. آرى هر کس که خود را با تمام وجود، به خدا تسلیم کند و نیکوکار باشد، 
      پس مزد وى پیش پروردگار اوست، و بیمى بر آنان نیست، و غمگین نخواهند شد.  
      بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ 

یعنی تسلیم خداوند بودن (فرمان خداوند را پذیرفتن) و نیکوکار بودن. چنین شخصی هم مزدش را خواهد گرفت و هم نخواهد ترسید و هم اندوهگین نخواهد بود. طبیعی به نظر می رسد تنها جایی که چنین ویژگیهایی را به انسان دهد همان بهشت است.

در دنباله آن چنین می فرماید:

113. و یهودیان گفتند: ترسایان (عیسویان) بر حق نیستند.
      و ترسایان (عیسویان) گفتند: یهودیان بر حق نیستند، با آنکه آنان کتاب [آسمانى] را مى‏خوانند. 
      افراد نادان نیز [سخنى] همانند گفته ایشان گفتند. 
      پس خداوند، روز رستاخیز در آنچه با هم اختلاف مى‏کردند، میان آنان داورى خواهد کرد. 
      وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَیْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ کَذَلِکَ 
      قَالَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ

یعنی نادانان نیز ادعا داشته اند (و یا خواهند داشت) که این و آن بر حق نیستند و گفته یهود و نصاری را تکرار کرده اند. در صورتیکه قرآن خودش در آیه بالاتر شرط ورود به بهشت را بصورت یک قانون کلی نشان می دهد. جالب اینجاست که خداوند از اینکه «با اینکه کتاب آسمانی را می خوانند» نیز به عنوان یک نکته یاد کرده است. یعنی این گفته هایشان بر خلاف کتابهای آسمانی است و یا در کتابهای آسمانی چنین چیزی گفته نشده است که کسی برتر از دیگری است و همانطور که خداوند در قرآن فرموده ملاک برتری نه رنگ، نه نژاد، نه زبان نه ملت، نه شعبه، نه قبیله و نه هیچ چیز دیگری جز پارسایی (یا همان پرهیزگاری) می باشد: (سوره حجرات آیه 13)

013. اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم، 
      و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید.
      در حقیقت ارجمند ترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست.
      بى‏تردید خداوند داناى آگاه است.
      یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ 

 

آیه دوم درباره برهان: آیه 24 سوره انبیا

شاید یکی از بزرگترین گناهان هستی گناه شرک باشد. در کنار آن شاید به کفر نیز بتوان اشاره کرد. گناهانی که از دسیسه های اصلی شیطان است. خداوند برای راهنمایی و دور ماندن انسان از این دامهای شیطانی پیامبران را فرستاده است و صد البته به همه آنها پیامبر درونی (عقل و اندیشه) را نیز عطا فرموده است. جایگاه استدلال و منطق و برهان آوری و برهان خواهی در اسلام و در دینهای خداوندی براستی در این آیه قرآن دیده می شود چرا که خداوند به افرادی که ادعا می کنند خدای دیگری وجود دارد اجازه می دهد و می خواهد که برهانشان را بیاورند:

021. آیا براى خود خدایانى از زمین اختیار کرده‏اند که آنها [مردگان را] زنده مى‏کنند؟
      أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِّنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنشِرُونَ 
   
022. اگر در آنها [= زمین و آسمان] جز خدا خدایانى [دیگر] وجود داشت؛ قطعا [زمین و آسمان] تباه مى‏شد.
      پس منزه است‏ خدا؛ پروردگار عرش؛ از آنچه وصف مى‏کنند.
      لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ
   
023. در آنچه [خدا] انجام مى‏دهد، چون و چرا راه ندارد.
      و[لى] آنان [= انسانها] سؤال خواهند شد.
      لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْأَلُونَ  
   
024. آیا به جاى او، خدایانى براى خود گرفته‏اند؟
      بگو: برهانتان را بیاورید.
      این است‏ یادنامه هر که با من است، و یادنامه هر که پیش از من بوده.
      [نه!] بلکه بیشترشان حق را نمى‏شناسند، و در نتیجه از آن رویگردانند.
      أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ هَذَا ذِکْرُ مَن مَّعِیَ وَذِکْرُ مَن قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُون.

آیه 24 سوره انبیا یکی از عجیب ترین آیه های قرآن به نظر اینجانب است. توانایی اندیشه (پیامبر درونی) انسان را نشان میدهد که خداوند می گوید حتی اگر درباره وجود داشتن خدایی دیگر هم کسی دلیلی دارد رو کند. جالب اینجاست که خداوند خود نخست درباره وجود نداشتن خدایی دیگر ارائه دلیل می کند:

022. اگر در آنها [= زمین و آسمان] جز خدا خدایانى [دیگر] وجود داشت؛ قطعا [زمین و آسمان] تباه مى‏شد.
      پس منزه است‏ خدا؛ پروردگار عرش؛ از آنچه وصف مى‏کنند.
      لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ

و سپس از کسانی که میگویند خدایی دیگر وجود دارد دلیل می خواهد. این وسعت آزادی بیان و اندیشه و گفتمانی است که خداوند به انسان بخشیده (البته آزادی بیان و گفتمان بر اساس منطق و برهان و نه بر اساس توهین) خداوند که آفریدگار همه هستی است و همیشه خود را تنها آفریدگار جهان می داند برای شریک نداشتن خود دلیل می آورد و حتی (تاکید می کنم حتی) می گوید اگر کسی خلاف این دلیلی دارد ارائه دهد. براستی که در جهان یک چیز است و آن جز راستی نیست. چرا که آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است! آن کسی که میداند که او در راه راست است به همه اجازه ارائه نظر می دهد و سخن و گفتمان همه را می گذارد مطرح شود. در اینجاست که آنهایی که بدنبال راه راستند بر اساس پیامبر درونی خود (اندیشیدن) می توانند میان گفته های گوناگون بهترین را برگزینند.

چه چیزی از این بالاتر که به انسان که در حقیقت هیچ است (هیچ مطلق) اجازه می دهد که درباره شریک داشتن خداوند (که همه مطلق است) دلیل بیاورد. اینجاست که ژرفای راستی دیده می شود. از راستی و روشنی و روشن سازی نباید هراسید.

اینجاست که خداوند مژده می دهد و بشارت می دهد به کسانی که به سخن گوش فرا میدهند و بهترین آنرا بر می گزینند. (سوره زمر آیه های 17 و 18)


017. و[لى] آنان که خود را از طاغوت به دور مى‏دارند تا مبادا او را بپرستند، و به سوى خدا بازگشته‏اند، آنان را مژده باد.
      پس بشارت ده به آن بندگان من که:
      وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ 
   
018. به سخن گوش فرامى‏دهند، و بهترین آن را پیروى مى‏کنند؛ اینانند که خدایشان راه نموده، و اینانند همان خردمندان.
      الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ

یعنی خداوند انسان خردمند را کسی معرفی می کند و می شناساند که به سخن (ها) گوش می دهد و سپس (بر اساس پیامبر درونی: اندیشه و خرد) بهترین را بر می گزیند. یعنی خداوند می گوید برهان هر دوطرف را بشنو و سپس بهترین را برگزین. نه اینکه تنها از یک طرف و یک مدل گوش کن. از هر دو یا هر چند طرف سخن یا دیدگاهشان را بشنو و سپس بهترین را برگزین تا در زمره خردمندان باشی.

جالب اینجاست که خداوند می گوید چنین کسی به سخنها و دیدگاهها گوش داده و بهترین را بر میگزیند کسی است که خداوند او را راهنمایی کرده. یعنی در حقیقت راهنمایی خداوند در بررسی توسط خود انسان است چون خداوند انسان را بگونه ای آفریده که دارای پیامبر همراه (اندیشه و خرد) است در صورتیکه البته از این پیامبر همراه بهره بگیرد. نه اینکه بگذارد دیگران برایش پیامبر و راهنما شوند. (البته بجز پیامبرانی که از جانب خداوند برهان دارند که خوشبختانه با آمدن پیامبر اسلام (ص) آخرین فرستاده خداوند آمده است و هر کسی چنین ادعایی پس از ایشان داشته باشد یک دروغگو است).

شاید همین دو آیه کافی باشد تا جایگاه پست و ناشایست اجازه ندادن به سخن مخالفان و  باز نگذاشتن فرصت ارائه نظر و دیدگاه (و نه توهین) به افراد مختلف جامعه را نشان دهد. چرا که چنین کاری جلوگیری از راهنمایی توسط خداوند می تواند تلقی شود. چرا که بنا به دو آیه بالا خداوند کسانی را که به سخن (ها) گوش می کنند و بهترین را بر میگزینند می گوید که خداوند راهنمایشان کرده و نه به آنهایی که به تک صدا گوش میدهند و خواستار تک آوایی هستند و یا نمی گذارند صداهای دیگر (صد البته گفتمان سازنده و نه توهین و دروغ پردازی) شنیده شوند و یا بیرون آیند.

براستی که دین خدا دین برهان و منطق و گفتمان است.

به دو آیه دیگر برهان به خواست خدا در آینده خواهم پرداخت.

طبیعی بود که گفته های بالا تنها از دیدگاه خودم بود و خوشحال می شوم اگر کسی به گونه دیگری می اندیشد  و یا میخواهد در این باره گفتگو کند «برهانش» را بیاورد. 








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ