سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قرآن را به پارسی (فارسی) بخوانیم و از خداوند بخواهیم.
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  بنده خداوند[3]
 

وبلاگی درباره دیدگاههای من درباره خداوند و قرآن و جهان و زندگی است. از زمانی که قرآن را به فارسی میخوانم کمی فهمیده ام خداوند چه می گوید.

  لوگوی دوستان
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 52836
کل یادداشتها ها : 12

نوشته شده در تاریخ 87/10/19 ساعت 6:44 ع توسط بنده خداوند


بنام آن یگانه هستی بخش

عاشورا و نگاهی دیگر

روز گذشته ممکن است بسیاری از شما در تلویزیون ایران دیده باشید که کربلا را به صورت پخش مستقیم نشان می داد. دهها هزار نفر مشغول عزاداری بودند و حسابی بر سر و سینه خود می زدند. به راستی چقدر شکوهمند بود!!! با خود می اندیشیدم چند نفر از اینها براستی دلیل اینهمه عزاداری را می دانند؟ چند نفر از این دهها هزاران نفر دلیل قیام امام حسین و کار امام حسین را میدانند؟ راستی که حسین کاری کرد که شاهکار تاریخ شده است. کاری که هرگز کس دیگری شاید نتواند چنین کاری بکند؟ در همین اندیشه ها بودم که ناگاه اندیشه ام را به زبان آوردم و پرسیدم: براستی چند نفر از این دهها هزار عزادار! اگر در زمان امام حسین بودند، حسین را یاری می کردند؟ و ادامه دادم: آیا چند نفر از اینها اهل کوفه هستند؟ و چند نفر از اینها براستی میدانند که امام حسین (ع) چکار کرد؟ و چرا؟

این عکسها، عکسهای تلویزیون نیست

 با تشکر و سپاس از سایت مدرسه راهنمایی شهید کاظمی جوجیل

 

یکی از اهل خانواده ام پاسخ داد: اینها الان پشیمان شده اند و برای همین است که اینقدر به سر و کله شان می زنند!! و می دانند چه اشتباهی کرده اند (که نیاکانشان امام را یاری نکرده است).

به ایشان گفتم: براستی اینها هیچ تفاوت آشکاری با همان مردم زمان امام حسین ندارند! چرا که هیچ نمی دانند چرا اینکار را می کنند؟!! براستی آیا اگر ایشان راه امام حسین را می دانستند چرا در زمان خویش کاری حسینی نکردند؟

چرا با یزید (و صد البته بدتر از یزید) زمان خودشان (صدام حسین!) کاری حسینی نکردند؟ آیا همین عراقیانی که امروز بر سر و کله می زنند تا چند سال پیش زیر بار ذلت و خواری همین صدام بدتر از یزید نبودند. (هیهات من الذله) آیا اگر یک نفرشان کار حسین (ع) را درک می کرد، می توانست در برابر جنایات بی شمار وی ساکت و خاموش بنشینند!! براستی خیر!! (هشت سال جنگ با ایران و کشتار صدها هزار نفر بی گناه که هر یک گلی بودند که پرپر شدند، ستم بی شمار بر مردم عراق، حمله به کویت و سرکوب مردم عراق، و ...)

هرگز ارزش و معنی کار حسین را درک نکرده اند و تنها کاری را می کنند که معنی اش را نمی دانند و دلیلش را هم همین طور.

به نظر من لب تشنه بودن حسین (ع) و یارانش (که البته من زیاد اطمینان به لب تشنه بودن ایشان ندارم)، و ناراحتی برای آن، در برابر بزرگی و افتخار قیام و کار دلاورانه وی نزدیک به صفر است.

شاهکار حسینی، با لب تشنه شهید شدن نیست، شاهکار وی قیام در برابر ستم و رها کردن خانواده خویش به امان خداوندگار است. شاهکار وی جنگ با ستمکار است، زیر بار خواری نرفتن است، فریاد در برابر بیداد است، از جان خویش گذشتن برای رضای خداوندی است، دلاوری ایشان خرده گیری بر فرمانروایان ستمگر است (یزید، صدام و ...)

ماندگاری کار و یاد وی نه به خاطر بر سر و کله زدن ما عزاداران است، بلکه به خاطر بزرگ بودن خود کار (مبارزه با ستم کار و تسلیم انسان زورگو نشدن) است.

سربلندی به خاطر قیام امام حسین (ع)، بسیار بیشتر از گریه برای لب تشنه بودن امام حسین است. کاشکی بیشتر می شد اندیشید. کاش می شد بجای این همه گریه کمی بیشتر می اندیشیدیم و بیشتر عمل میکردیم. اگر اندکی همچون حسین باشیم، هیچ ستمکاری در جهان خواب آرام نداشت و هیچ ستمدیده ای باقی نمی ماند.

بدرستی که اگر برخی از این مردم (که در کربلا در سال 1387 خورشیدی بر سر و کله خود می کوفتند!) کار حسین (ع) را درک می کردند، هیچ وقت زیر بار ستم صدام (بیش از سی سال) زندگی نمی کردند.








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ